محمود محمود ، تا این لحظه: 14 سال و 11 ماه و 3 روز سن داره
رضارضا، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 3 روز سن داره
یاسینیاسین، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 16 روز سن داره

خمبل و فنقول و فسقل

ببینیم کی اول میشه

یکی از راهکارهایی که به ذهنم رسیده تا محمود کاری رو که باید انجام بده، زود بده، بدون اینکه صد باااااااار بهش بگم، اینه که مسابقه بزاریم و بگیم: "ببینیم کی اول می شه"   مثال: ببینیم کی اول غذاشو می خوره، ببینیم کی اول حاضر می شه، ببینیم کی اول می خوابه، وقتی از بیرون میایم ببینیم کی اول لباساشو درمیاره و مرتب میزاره سر جاش و...   راهکار خوبیه. البته جایزه ای در کار نیست. ولی "شوق اول شدن" محرک خوبیه براش تا سعی کنه زودتر کاری رو که باید، انجام بده.   به افتخار خودم با این راهکارم   ...
19 مرداد 1393

مرگ بر اسرائیل

مادر فلسطینی؛ از داغ پرپر شدن شکوفه هایت، دلم داغونه. ولی صبور باش! من -مادر ایرانی- به تو قول میدم تمام همتم را به کار بندم تا کودکانی تربیت کنم، از جنس ظهور... باشد که در رکاب آن منتقم بزرگ(عج) پایان بخش ظالمان باشند... ان شاءلله   سرباز کوچولوهای امام زمان(عج)   ...
4 مرداد 1393

رضای من حرف افتاد

بالاخره رضا در سن 1 سال و 4 ماهگی حرف افتاد. اول از همه 123: یه توپ میزاره رو زمین، کلی دورخیز میکنه و میره عقب. میگه دِ دُ دِ (یعنی 123) بعد شوت میکنه خوب بالاخره "رضا عابدزاده" س دیگه! ----------------------------- بعد یاد گرفت بگه عَزی (یعنی عزیز) ----------------------------- بعد یاد گرفت که وقتی ازش می پرسیم: رضا چند تا دوسَم داری؟ دستاشو باز کنه و بگه 10 ----------------------------- بعد یاد گرفت که وقتی بپرسیم: رضا چی شد؟ بگه: ای تی (یعنی هیچی) ----------------------------- بعد هم بالاخره بعد از تلاش 2 ماهه بابا برای اینکه رضا بگه "مامان"، یاد گرفت بگه "بابایی"!!!!!!!!!...
2 مرداد 1393

آرزوی دکوری!

شب بیست و سوم ماه رمضان با محمودی دوتایی قرآن سر گرفتیم. آخرش به محمود میگم حالا هر آرزویی داری از خدا بخواه، میگه: آرزو می کنم: هم امام زمان ظهور کنه، هم یه اسکوتر داشته باشم که تا آسمون، بلند باشه! میگم: خوب اونوقت پات نمیرسه بهش که سوارش شی، میگه: خوب میزارم دکوری باشه!!!... ...
2 مرداد 1393
1